زنی دیگر

یادداشتهای یک زن که هیچ وقت نمی خواست یک زن باشد

زنی دیگر

یادداشتهای یک زن که هیچ وقت نمی خواست یک زن باشد

فرزند

همیشه دوست داشتم یا شاید باور داشتم که یک پسر داشته باشم

این دنیا یا لااقل اینجا که ما زنده ایم (نه اینکه زندگی کنیم) جایی  برای جنس مونث نیست

نمی خواستم یک نفر به لشکر مبارزه علیه بی عدالتی جنسیتی بیفزایم

چون باور داشتم که این مبارزه راه به جایی نمی بره

چون به قول یک دوست

گاهی فکر می کنم

خدا هم یک مرد است

یک مرد ولی خوب

اما

حالا همان مرد خوب

یک دختر بهم داده

شاید هنوز باید جنگید

برای حقوق  سلب شده، برای نگاه فارغ از جنسیت ، برای تساوی ، برای زندگی

نظرات 2 + ارسال نظر
الی چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:40 ب.ظ http://elamid.blogfa.com

هوم...
هیچ وقت فکر نمیکردم تو یکی از زن بودن خودت ناراضی باشی..!!

ولی انگار این داستان تکراری همه ی زنهاست...!
و این عین بی عدالتی خداییه که یک عمر تمجید از عدالتش رو به خوردمون دادن...!!

هادی پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 ق.ظ http://www.parishooni.blogsky.com/

سلام
وجود دخترت هدیه خداوند به توست
به خاطر این هدیه ارزشمند شکرگزار باش
ایام به کام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد